پروژه ساخت هتل ۳۰ طبقه در ۱۵ روز توسط شرکت چینی «برود گروپ» (Broad Group) یکی از نمونههای برجسته در صنعت ساختوساز مدرن است که مثالی عالی برای استفاده از مدیریت پروژه هیبریدی است. این پروژه در سال ۲۰۱۱ در استان هونان چین اجرا شد و به دلیل سرعت بالای ساخت و استفاده از فناوریهای پیشساخته، توجه جهانی را به خود جلب کرد. این هتل با زیربنای ۱۷ هزار متر مربع و سازهای کاملاً فولادی ساخته شد که توانایی مقاومت در برابر زلزله ۹ ریشتری را داراست. تمامی جزئیات این برج به صورت پیشساخته بوده و ضایعات ساختمانی در هنگام ساخت تنها یک درصد اعلام شد که رکوردی جدید در پروژههای برجسازی جهان بهشمار میرود.
برای مشاهده ویدیوی تایملپس از فرآیند ساخت این هتل، میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید:
وبسایت broadusa.com
فازبندی پروژه و انتخاب رویکرد مدیریتی مناسب برای هر فاز، از ارکان اساسی در مدیریت پروژههای موفق محسوب میشوند. این فرآیندها به تیمهای پروژه امکان میدهند تا با ساختاری منظم و کارآمد، به اهداف تعیینشده دست یابند و از منابع بهینه استفاده کنند.
فهرست عناوین
اهمیت فازبندی پروژه
فازبندی پروژه به معنای تقسیم پروژه به مراحل مشخص و متوالی است که هر کدام اهداف، وظایف و نتایج خاص خود را دارند. این تقسیمبندی به دلایل زیر حائز اهمیت است:
- سازماندهی بهتر: با تقسیم پروژه به فازهای کوچکتر، مدیریت و نظارت بر هر بخش آسانتر میشود و امکان پیگیری پیشرفت کار فراهم میگردد.
- مدیریت ریسک: فازبندی پروژه امکان شناسایی و ارزیابی ریسکها در هر مرحله را فراهم میکند و به تیمها اجازه میدهد تا پیش از بروز مشکلات، اقدامات پیشگیرانه را اتخاذ کنند.
- کنترل منابع: با تعریف فازهای مشخص، تخصیص منابع (مانند نیروی انسانی، تجهیزات و بودجه) به هر مرحله به صورت بهینهتری انجام میشود.
- ارزیابی پیشرفت: فازبندی امکان ارزیابی مستمر پیشرفت پروژه را فراهم میکند و به مدیران اجازه میدهد تا در صورت نیاز، تغییرات لازم را اعمال کنند.
انتخاب رویکرد مدیریتی مناسب برای هر فاز
هر پروژه دارای ویژگیها و نیازهای منحصر به فردی است که انتخاب رویکرد مدیریتی مناسب برای هر فاز را ضروری میسازد. دو رویکرد متداول در مدیریت پروژه عبارتاند از:
- رویکرد آبشاری (واترفال/Waterfall): این روش شامل مراحل متوالی است که هر مرحله پس از تکمیل مرحله قبل آغاز میشود. این رویکرد برای پروژههایی با الزامات ثابت و مشخص مناسب است.
- رویکرد چابک (اجایل/Agile): این روش بر تکرارهای کوتاهمدت، انعطافپذیری و تعامل مستمر با ذینفعان تأکید دارد و برای پروژههایی با نیازهای متغیر و عدم قطعیت بالا مناسب است.
در پروژههایی که شامل فازهای طراحی، ساخت، مونتاژ و رفع عیب هستند، استفاده از رویکرد هیبریدی (ترکیبی) میتواند مفید باشد. در این رویکرد، برای فازهایی که نیاز به خلاقیت و انعطافپذیری دارند (مانند طراحی و رفع عیب)، از روش چابک استفاده میشود و برای فازهایی که نیازمند ساختار منظم و قابل پیشبینی هستند (مانند ساخت و مونتاژ)، از روش آبشاری بهرهبرداری میگردد.
مزایای استفاده از رویکرد هیبریدی
- انعطافپذیری و ساختار: این رویکرد ترکیبی امکان بهرهبرداری از مزایای هر دو روش را فراهم میکند؛ بهطوریکه فازهای نیازمند انعطافپذیری با روش چابک و فازهای نیازمند ساختار منظم با روش آبشاری مدیریت میشوند.
- بهبود کیفیت: با استفاده از روش چابک در فازهای طراحی و رفع عیب، امکان دریافت بازخورد مستمر و بهبود مداوم وجود دارد که به افزایش کیفیت نهایی منجر میشود.
- کاهش ریسک: فازبندی مناسب و انتخاب رویکرد مدیریتی متناسب با هر فاز، به شناسایی و مدیریت بهتر ریسکها کمک میکند.
در نتیجه، فازبندی دقیق پروژه و انتخاب رویکرد مدیریتی مناسب برای هر فاز، کلید موفقیت در اجرای پروژههای پیچیده و بزرگ است. این استراتژی به تیمهای پروژه امکان میدهد تا با کارایی بیشتر و ریسک کمتر، به اهداف تعیینشده دست یابند.
تاریخچهی روشهای مدیریت پروژه
- آبشاری (Waterfall): این روش از دهه ۱۹۶۰ معرفی شد و تا به امروز در برخی پروژهها استفاده میشود.
- چابک (Agile): از حدود دهه ۱۹۹۰ ظهور کرد و به مرور محبوبیت یافت.
- ترکیبی (Hybrid): از دهه ۲۰۱۰ به بعد رواج پیدا کرد و همچنان در حال گسترش است.

تحلیل رویکردهای اجرای پروژه هتل سی طبقه
در این تحلیل، ما پروژه ساخت هتل ۳۰ طبقه در ۱۵ روز را به چهار فاز کلی تقسیم کردهایم: طراحی، ساخت، مونتاژ، و رفع عیب. این فازبندی به ما کمک میکند تا بتوانیم رویکردهای مدیریتی مختلف را روی هر بخش از پروژه اعمال کنیم و بررسی کنیم که کدام روش (آبشاری، چابک یا ترکیبی) برای هر فاز مناسبتر است.
اما مهم است که توجه کنیم این فازبندی صرفاً یک چارچوب تحلیلی است و ممکن است در واقعیت، پروژه به شکل دیگری مدیریت شده باشد. مثلاً:
- شاید برخی از مراحل طراحی و ساخت به صورت همزمان انجام شده باشند.
- ممکن است در برخی بخشها، روش دیگری برای مدیریت به کار گرفته شده باشد.
- امکان دارد که رفع عیب بهجای یک فاز مستقل، در طول مراحل مختلف پروژه ادغام شده باشد.
با این حال، این فازبندی به ما کمک میکند تا درک بهتری از نحوه اجرای پروژههای پیچیده و ترکیب رویکردهای مختلف مدیریتی داشته باشیم و بتوانیم الگوهای مشابه را در سایر پروژهها نیز تحلیل کنیم.
۱. فاز طراحی
رویکرد پیشنهادی: اجایل (چابک)
فاز طراحی نیازمند خلاقیت، انعطافپذیری و تعامل مستمر با ذینفعان است. در این مرحله، ممکن است نیازها و الزامات پروژه به مرور زمان تغییر کنند یا دقیقتر شوند. استفاده از رویکرد اجایل در این فاز به تیم طراحی امکان میدهد تا با تکرارهای کوتاهمدت (اسپرینتها) و بازخوردهای مداوم، طرحها را بهبود بخشند و با تغییرات سازگار شوند. این رویکرد به بهبود کیفیت نهایی طراحی و رضایت ذینفعان کمک میکند.
مثال: در پروژههای توسعه نرمافزار، تیمهای طراحی با استفاده از رویکرد اجایل میتوانند نمونههای اولیه را به سرعت ایجاد کرده و با دریافت بازخورد از کاربران، تغییرات لازم را اعمال کنند.
۲. فاز ساخت
رویکرد پیشنهادی: واترفال (آبشاری)
فاز ساخت معمولاً شامل فعالیتهای تکراری و قابل پیشبینی است که نیازمند برنامهریزی دقیق و زمانبندی مشخص میباشد. رویکرد واترفال با ساختار مرحلهای و توالی منظم، برای این فاز مناسب است. در این رویکرد، هر مرحله پس از تکمیل مرحله قبل آغاز میشود و امکان کنترل و نظارت دقیق بر پیشرفت کار وجود دارد.
مثال: در پروژههای عمرانی کلاسیک، مانند ساخت پل یا جاده، از رویکرد واترفال برای برنامهریزی و اجرای مراحل مختلف استفاده میشود.
۳. فاز مونتاژ
رویکرد پیشنهادی: واترفال (آبشاری)
فاز مونتاژ نیز مشابه فاز ساخت، نیازمند دقت و ترتیب مشخص در اجرای فعالیتها است. استفاده از رویکرد واترفال در این فاز به تیمها کمک میکند تا با پیروی از برنامهریزی دقیق، قطعات پیشساخته را به درستی مونتاژ کرده و از بروز اشتباهات جلوگیری کنند.
مثال: در صنعت خودروسازی، فرآیند مونتاژ خودروها به صورت خطی و مرحلهبهمرحله انجام میشود که با رویکرد واترفال همخوانی دارد.
۴. فاز رفع عیب
رویکرد پیشنهادی: اجایل (چابک)
فاز رفع عیب نیازمند انعطافپذیری و واکنش سریع به مشکلات شناساییشده است. استفاده از رویکرد اجایل در این فاز به تیمها امکان میدهد تا با تکرارهای کوتاهمدت و بازخوردهای مداوم، مشکلات را شناسایی و برطرف کنند.
مثال: در پروژههای توسعه نرمافزار، تیمهای پشتیبانی با استفاده از رویکرد اجایل میتوانند به سرعت باگها را شناسایی و رفع کنند.
جمعبندی
انتخاب رویکرد مدیریتی مناسب برای هر فاز از پروژه، تأثیر مستقیمی بر موفقیت آن دارد. در پروژههای پیچیده و بزرگ، استفاده از رویکرد هیبریدی که ترکیبی از مزایای اجایل و واترفال است، میتواند به بهبود کارایی و کیفیت منجر شود. این ترکیب به تیمها امکان میدهد تا از ساختار منظم و قابل پیشبینی واترفال در فازهای ساخت و مونتاژ بهره برده و در عین حال از انعطافپذیری و واکنش سریع اجایل در فازهای طراحی و رفع عیب استفاده کنند.
با رشد فناوری و پیچیدگی پروژهها، رویکردهای هیبریدی در مدیریت پروژهها اهمیت بیشتری پیدا کردهاند. این رویکردها با ترکیب بهترین ویژگیهای متدولوژیهای مختلف، به تیمها امکان میدهند تا با انعطافپذیری و کارایی بیشتری به اهداف خود دست یابند.

دیدگاهتان را بنویسید