اگرچه در بسیاری از مواقع مدیریت پروژه و مدیریت محصول با هم یکسان فرض میگردند اما تفاوتهای مهمی میان مدیریت محصول و مدیریت پروژه وجود دارد که باید مورد توجه باشند. همچنین تفاوتهای زیادی میان وظایف مدیر پروژه و مدیر محصول وجود دارد. برای دریافتن تفاوت مدیر پروژه و مدیر محصول باید به تفاوت میان محصول و پروژه توجه کنیم. در این مطلب به طور مفصل به این ابهامات خواهیم پرداخت.
آنچه درمورد تفاوت مدیریت پروژه و مدیریت محصول میخوانید
تعریف مدیریت پروژه
مدیریت پروژه فرایند برنامهریزی، سازماندهی و مدیریت منابع برای دستیابی به یک هدف خاص است. مدیران پروژه مسئول اطمینان از تکمیل پروژهها در زمان، بودجه و مطابق با استانداردهای کیفیت مورد نیاز هستند. آنها با ذینفعان همکاری میکنند تا محدوده پروژه را تعریف کنند، یک برنامه پروژه ایجاد کنند و پیشرفت را پیگیری کنند. آنها همچنین بودجه و منابع پروژه را مدیریت میکنند و اطمینان میدهند که پروژه در بازه های تعریف شده خود میرسد.
پیشنهاد مطالعه
مدیریت پروژه؛ پروژه چیست و چگونه آنرا مدیریت کنیم
تعریف مدیریت محصول
مدیریت محصول فرایند تعریف، توسعه و تجاریسازی محصولات است. مدیران محصول مسئول درک نیازهای کاربران، تعریف چشمانداز و استراتژی محصول و همکاری با تیمهای بینبخشی برای عرضه محصولات به بازار هستند. آنها با ذینفعان همکاری میکنند تا الزامات محصول را تعریف کنند، یک مسیر دستیابی به محصول ایجاد کنند و اولویتهای محصول را تعیین کنند. آنها همچنین با تیم توسعه همکاری میکنند تا اطمینان حاصل کنند که محصول نیازهای کاربران را برآورده میکند.
تفاوتهای کلیدی بین مدیریت پروژه و مدیریت محصول
- مدیریت پروژه بر یک پروژه خاص متمرکز است، در حالی که مدیریت محصول بر یک محصول یا خط محصول متمرکز است.
- مدیران پروژه مسئول اطمینان از تکمیل پروژهها در زمان، بودجه و مطابق با استانداردهای کیفیت مورد نیاز هستند، در حالی که مدیران محصول مسئول اطمینان از اینکه محصولات نیازهای کاربران را برآورده میکنند و در بازار موفق هستند.
- مدیران پروژه معمولاً دارای زمینه مهندسی، مدیریت پروژه یا زمینههای مرتبط هستند، در حالی که مدیران محصول معمولاً دارای زمینه کسبوکار، بازاریابی یا زمینههای مرتبط هستند.
نقشهای مدیر پروژه، مدیر محصول، مالک محصول و اسکرام مستر برای موفقیت هر پروژه توسعه نرمافزاری ضروری است. این نقشها اغلب با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند، اما هر یک مسئولیتها و مهارتهای منحصربهفردی دارند.
در ادامه یک مروری کلی بر نقشهای مدیر پروژه، مدیر محصول، صاحب محصول و اسکرام مستر آورده شده است:
مدیر پروژه
مدیر پروژه مسئول موفقیت کلی یک پروژه است. آنها با ذینفعان پروژه همکاری می کنند تا محدوده پروژه را تعریف کنند، یک برنامه پروژه ایجاد کنند و پیشرفت را پیگیری کنند. آنها همچنین بودجه و منابع پروژه را مدیریت می کنند و اطمینان می دهند که پروژه در برنامه زمانی تعریف شده خود می رسد.
مدیر محصول
مدیر محصول مسئول چشم انداز و استراتژی کلی محصول است. آنها با ذینفعان پروژه همکاری می کنند تا الزامات محصول را تعریف کنند، یک مسیر برای رسیدن محصول ایجاد کنند و اولویت های محصول را تعیین کنند. آنها همچنین با تیم توسعه همکاری می کنند تا اطمینان حاصل کنند که محصول نیازهای کاربران را برآورده می کند.
صاحب محصول
مالک محصول مسئول الزامات محصول و جهت کلی محصول است. آنها با تیم توسعه همکاری می کنند تا الزاماتمحصول را تعیین کنند و آنها تنها راه ارتباطی با ذینفعان محصول در جهت پیدا کردن موارد و نکات قابل توجه محصول هستند. صاحب محصول همچنین مسئول اطمینان از اینکه محصول نیازهای کاربران را برآورده می کند.
اسکرام مستر
اسکرام مستر مسئول تسهیل فرآیند انجام پروژه به شیوه اسکرام است. آنها به تیم کمک می کنند تا مفاهیم اسکرام را درک و دنبال کنند و هر گونه مانعی را که مانع از بهره وری تیم میشود برطرف میکنند. اسکرام مستر همچنین یک مربی برای تیم است که به آنها کمک می کند تا مهارتها و شیوههای اسکرام خود را بهبود بخشند.
مثالی برای درک بهتر تفاوت مدیریت پروژه و مدیریت محصول
در قالب سناریوی زیر بیشتر با این فرایند آشنا میشویم:
برای درک بهتر تفاوت مدیریت محصول و مدیریت پروژه، لازم است به سراغ شرکت تویوتا برویم.
شرکت تویوتا محصولی را برای تولید مدنظر داشت که نیاز زیادی از جامعه آماری خود را که در رابطه با خودرویی که مقرون به صرفه دارای آپشنهای زیاد و دارای مصرف سوخت پایین در کنار موتوری قدرتمند را بر طرف کنند از این رو دست به ساخت مدل تویوتا کورولا زدند.
در این پروژه مدیر پروژه مسئول اطمینان از تولید کورولا در زمان و بودجه بود. آنها با مهندسان و سایر اعضای تیم برای ایجاد یک برنامه برای تولید کورولا همکاری کردند. آنها همچنین مطمئن شدند که کورولا همه الزامات ایمنی را برآورده میکند. مدیر محصول مسئول اطمینان از این بود که کورولا چیزی است که مردم میخواهند بخرند. آنها با مشتریان کار کردند تا بفهمند چه نوع ماشینی را دوست دارند رانندگی کنند. آنها همچنین با طراحان همکاری کردند تا ماشینی ایجاد کنند که هم مقرون به صرفه و هم شیک باشد.
یکی از کارهایی که مدیر محصول انجام داد این بود که با مشتریان کار کند تا ببیند چه نوع چیزهایی را دوست دارند در یک ماشین داشته باشند. آنها دریافتند که مشتریان از ماشینهایی که قابل اعتماد، کم مصرف و آسان تعمیر هستند، خوششان میآید. آنها همچنین دریافتند که مشتریان از ماشینهایی که شیک هستند و ویژگیهای زیادی دارند، خوششان میآید.
با این اطلاعات، مدیر محصول با طراحان همکاری کرد تا ماشینی ایجاد کند که برای مشتریان جذاب باشد. کورولا دارای ویژگیهایی مانند کابین راحت، موتور قدرتمند و بدنه ظریف بود. مدیر محصول همچنین مطمئن شد که کورولا مقرون به صرفه است، به طوری که در دسترس اکثر مردم باشد. در نهایت، مدیر پروژه و مدیر محصول با هم همکاری کردند تا ماشینی ایجاد کنند که موفق بود. کورولا در برنامه زمانی و بودجه بندی مناسب بود و البته همان چیزی بود که مردم میخواستند بخرند.
کورولا یکی از محبوب ترین ماشینهای جهان شد و به تویوتا کمک کرد تا به یک رهبر جهانی در صنعت خودرو تبدیل شود. داستان کورولا گواهی بر اهمیت مدیریت پروژه و مدیریت محصول است. مدیریت پروژه برای اطمینان از این که یک محصول در زمان و بودجه ساخته میشود ضروری است، در حالی که مدیریت محصول برای اطمینان از این که یک محصول چیزی است که مردم می خواهند بخرند ضروری است.
حال که به برسی و تفاوت موجود بین نقشهای موجود در حین انجام یک پروژه پرداختیم، به بیان دیگر سعی در تعریف نقشهای موجود در خلال یک پروژه را با حضور همه یا برخی از این نقشها برسی خواهیم کرد.
روزی روزگاری، شرکتی به نام اینستاگرام دست به تولید یک شبکه اجتماعی که یک نرم افزار پیچیده بود زد. دغدغه شرکت موضوع به سرانجام رسیدن پروژه در بودجه تعین شده و زمان تعریف شده بود به این دلیل شرکت تصمیم گرفت از چارچوب اسکرام برای پیشبرد پروژه استفاده کند.
این چارچوب شامل یک تیم کوچک از توسعه دهندگان است که در اسپرینتهای کوتاه با هم کار می کنند تا نرم افزاری را که کار میکند تحویل دهند. اسکرام مستر مسئول تسهیل فرآیند اسکرام و اطمینان از کارایی تیم است. شرکت همچنین تصمیم گرفت که یک مدیر پروژه، یک مدیر محصول و یک صاحب محصول در تیم داشته باشد.
مدیر پروژه مسئول موفقیت کلی پروژه بود. آنها مسئول تعیین اهداف، ایجاد برنامه و مدیریت بودجه بودند. مدیر محصول مسئول چشم انداز محصول بود. آنها با کاربران کار کردند تا نیازهای آنها را درک کنند و سپس آن نیازها را به یک سند الزامات محصول تبدیل کردند. مالک محصول مسئول لیست الزامات محصول بود. آنها با تیم همکاری کردند تا ویژگی ها را اولویت بندی کنند و اطمینان حاصل کنند که تیم روی مهمترین موارد کار میکند. در ابتدا، تیم کمی گیج بود که چه کسی مسئول چه کار است. اما بعد از چند اسپرینت، شروع به کار کردند.
در یکی از اسپرینتها، تیم در حال کار بر روی یک ویژگی جدید بود که به کاربران امکان میداد تماس صوتی با دوستانشان برقرار کنند. اما مشکلی به وجود آمد، ذینفعان از جمله بخشهای مختلف شرکت، داخل تیم توسعه و مدیران، نظرات مختلفی در مورد اضافه کردن این ویژگی داشتند.
یک بخش از ذینفعان معتقد بودند که اضافه کردن ویژگی تماس صوتی، از جمله ویژگیهایی است که کاربران زیادی مورد استفاده قرار میدهند و میتواند تعاملات کاربران را تقویت کند. اما دیگر بخشها نگرانیهایی در مورد پیچیدگی اضافه کردن این ویژگی و تأثیر آن بر سرعت و کارایی نرمافزار داشتند.
همچنین، تیم توسعه با چالشهای فنی روبرو شد. پیادهسازی ویژگی تماس صوتی نیازمند تغییرات عمدهای در زیرساختهای نرمافزاری بود که زمان و تلاش زیادی میطلبید.
در این وضعیت، نقشها و وظایف اعضای تیم به صورت زیر توزیع شد:
مدیر پروژه: مدیر پروژه با همه ذینفعان مشورت کرد و اهمیت اضافه کردن ویژگی تماس صوتی را مورد بررسی قرار داد. او برنامهریزی مناسبی انجام داد و بودجهبندی لازم را بهروز کرد تا تأثیر اضافه کردن این ویژگی را بر روی پروژه ارزیابی کند. از طریق مذاکره و تعامل مستمر با مدیر محصول و مالک محصول، موارد اولویتبندی و کنترل زمانبندی را مدیریت کرد.
مدیر محصول: مدیر محصول با کاربران تعامل کرد و نیازهای آنها را مشخص کرد. او با کمک مالک محصول، لیست الزامات محصول را بهروز کرد و اولویتبندی مناسبی انجام داد. او با توجه به نیازها و اولویتها، ویژگی تماس صوتی را بهعنوان یکی از ویژگیهای کلیدی محصول تعریف کرد و توجه به مسائل فنی و زمانبندی داشت.
مالک محصول: مالک محصول با تیم همکاری کرد تا ویژگیها را اولویتبندی کند و مطمئن شود که تیم روی مهمترین موارد کار میکند. او با ارائه و توضیح اهمیت و تأثیر اضافه کردن ویژگی تماس صوتی به کاربران و باقی ذینفعان، تصمیمگیریهای بهتری را تسهیل کرد.
اسکرام مستر: اسکرام مستر با تیم همکاری کرد و کمک کرد تا مشکلات فنی و موارد دیگری که بر سر راه پیشرفت تیم قرار گرفته بود، حل شود. او تیم اسکرام را در استفاده از روشها و فرآیندهای اسکرام هدایت کرد و اطمینان حاصل کرد که تیم بهصورت کارآمد پیش میرود.
در نهایت، با تلاشها و همکاری اعضای تیم و تصمیمگیریهای هوشمندانه، مشکلات به خوبی حل شد و ویژگی تماس صوتی با موفقیت به نرمافزار اضافه شد. تیم با همکاری و توزیع وظایف مناسب، برنامهریزی بهتری داشت و پروژه با موفقیت به اتمام رسید. این تجربهها باعث شد که شرکت از نتایج بسیار راضی باشد و تصمیم گرفت از چارچوب اسکرام برای همه پروژههای آیندهی خود استفاده کند.
اضافه کردن ویژگی تماس تصویری چالش برانگیز بود، اما در نهایت موفق شدند. کاربران از ویژگی تماس تصویری استقبال کردند و به محبوبیت اینستاگرام کمک کرد.
این داستان یک مثال عالی از نحوه همکاری مدیر پروژه، مدیر محصول و مالک محصول برای موفقیت یک پروژه است. آنها همه نقش های مهمی ایفا کردند و به طور موثر با هم کار کردند تا یک محصول عالی ایجاد کنند که کاربران از آن لذت می برند. همچنین درک تفاوت مدیریت پروژه و مدیریت محصول با این مثال راحتتر میشود.
در اینجا وظایف خاص مدیر پروژه، مدیر محصول و مالک محصول در این داستان آورده شده است:
مدیر پروژه:
- تعیین اهداف و برنامه برای پروژه
- مدیریت بودجه و منابع پروژه
- اطمینان از انجام پروژه در زمان و بودجه
مدیر محصول
- درک نیازهای کاربران و تبدیل آنها به الزامات محصول
- اولویت بندی ویژگی ها و اطمینان از اینکه تیم روی مهمترین موارد کار می کند
- همکاری با ذینفعان برای اطمینان از اینکه محصول نیازهای آنها را برآورده می کند
مالک محصول:
- مسئول لیست الزامات محصول
- همکاری با تیم برای اطمینان از اینکه ویژگی ها مطابق با الزامات هستند
- پاسخگویی به سوالات و نگرانی های کاربران
اسکرام مستر:
اسکرام مستر مسئول تسهیل فرآیند اسکرام و اطمینان از کارایی تیم است. آنها این کار را با انجام کارهای زیر انجام میدهند:
- آموزش تیم در مورد اصول و روش های اسکرام
- کمک به تیم برای تجزیه و تحلیل ویژگی ها به وظایف قابل مدیریت
- پیگیری پیشرفت تیم و اطمینان از اینکه تیم در مسیر خود برای تکمیل پروژه است
- رفع موانع و مشکلاتی که مانع از کار تیم می شوند
- ایجاد یک محیط همکاری و حمایت برای تیم
مدیر پروژه، مدیر محصول و مالک محصول همگی نقش های مهمی در موفقیت یک پروژه ایفا می کنند. آنها باید به طور موثر با هم کار کنند تا یک محصول عالی ایجاد کنند که کاربران از آن لذت می برند. اینستاگرام یک مثال عالی از این است که چگونه یک پروژه میتواند زمانی موفق باشد که همه نقشهای کلیدی درگیر باشند. مدیر پروژه، مدیر محصول، صاحب محصول و اسکرام مستر همه نقش های مهمی در موفقیت برنامه داشتند.
در این مقاله سعی شد تفاوت مدیریت محصول و مدیریت پروژه را به وسیله مثالهایی بیان کنیم. نظرات خود را در این خصوص در کامنت ذکر کنید.
دیدگاهتان را بنویسید