آیا تیم های موفق استارت‌آپی، چابک هستند؟

هنگامیکه به تعریف پروژه از دیدگاه PMBOK می پردازیم، به تلاش موقتی جهت خلق یک محصول، خدمت یا ایده منحصر به فرد می رسیم. پروژه های استارتاپی بیشتر ماهیت تحقیق و توسعه ای دارند و بیشتر با دانش سر و کار دارند که در مقایسه با پروژه های سنتی، که از قبل بارها و بارها مورد آزمون قرارگرفته اند بسیار متفاوت می باشند. در این نوشتار به دنبال این موضوع هستیم که نشان دهیم پروژه های استارتاپی بیشتر ماهیت چابک دارند و درصورتی‌که به همین روش نیز اجرا شوند، شانس موفقیت بیشتری خواهند داشت.

PMPiran
27 مرداد 1397 دقیقه 0 دیدگاه

هنگامی که به تعریف پروژه از دیدگاه PMBOK می‌پردازیم، به تلاش موقتی جهت خلق یک محصول، خدمت یا ایده منحصر به فرد می‌رسیم. پروژه‌‎های استارتاپی بیشتر ماهیت تحقیق و توسعه‌ای دارند و بیشتر با دانش سر و کار دارند که در مقایسه با پروژه های سنتی، که از قبل بارها و بارها مورد آزمون قرارگرفته اند بسیار متفاوت می باشند. در این نوشتار به دنبال این موضوع هستیم که نشان دهیم پروژه های استارتاپی بیشتر ماهیت چابک دارند و درصورتی‌که به همین روش نیز اجرا شوند، شانس موفقیت بیشتری خواهند داشت.

چابکی در استارتاپاستارت‌آپ‌ها نهادهایی هستند که همیشه در حال تکامل هستند. اهداف نهایی آن‌ها اغلب تغییر می‌کند و گاهی اوقات به طور مبهم تعریف می‌شود و افراد در استارتاپ‌ها به طور همزمان چندین نقش را برای رسیدگی به هر چالشی که با آن مواجه می‌شوند ایفا می‌‎کنند. بدون راهی برای سازماندهی در چنین محیط بی‌ثباتی، استارت‌آپ‌ها به سوی هرج و مرج می‌روند. روش‌های چابک برای استارت‌آپ‌ها عالی هستند، زیرا می‌توانند با سرعت توسعه آن‌ها همگام شوند و آن‌ها را تسهیل کنند. این روشی است که بر تعیین و رسیدن به اهداف کوتاه مدت، کسب نتایج سریع و سپس تطبیق استراتژی بر این اساس تمرکز دارد.

در فوریه سال  ۲۰۰۱، 17 نفر از برنامه نویسان بزرگ دنیا در یوتا با هم ملاقات می‌کنند و در مورد متدهای توسعه به سبک Agile با هم به بحث و گفتگو می‌پردازند. و درنهایت به یک مانیفست اصلی برای اجرای پروژه‌هایشان می‌رسند:

مانیفست چابک به شرح زیر است: ما با توسعه نرم‌افزار و کمک به دیگران در انجام آن، در حال کشف راه‌های بهتری برای توسعه نرم‌افزار هستیم. از این کار به ارزش‌های زیر می‌رسیم:

  1.  افراد و تعاملات بالاتر از فرایندها و ابزارها است
  2. نرم‌افزار (یا محصولی) که کار می کند بالاتر از مستندات جامع است
  3. مشارکت مشتری بالاتر از قرارداد کاری است
  4. پاسخگویی به تغییرات بالاتر از پیروی از یک برنامه است

با شرحی که در ابتدای این مطلب اشاره شد، اصل دوم مانیفست به ارتباطات بین تیمی می‌پردازند که در زیر به آن‌ها اشاره شده است:

  • تیم‌های چابک و تیم‌های موفق استارتاپی همگی Self-organized هستند به این معنی که خودشان انتخاب می‌کنند که چه کاری را بایستی انجام دهند تا اینکه منتظر دستور یک مدیر بالاسری باشند.
  • نقش یا سمت سازمانی در استارتاپ‌ها از اهمیت بالایی برخوردار نیست. در تیم‌های چابک نیز به جای تکیه بر نقش یا سمت افراد، به مقوله Generalized Specialist اشاره می‌کند. ایشان افرادی هستند که علاوه بر تخصص در یک حوزه خاص، بقیه امور محوله را می‌توانند مدیریت نمایند و به نوعی، T-Shape به شمار می‌روند.
  • ارتباطات رودررو (Face to Face Communication) هم در تیم‌های چابک و هم در تیم‌های استارتاپی از اهمیت بالایی برخوردار است. تیم‌های استارتاپی درست مثل تیم‌های چابک از ارتباطات اسمزی (Osmotic Communication) بهره بیشتری می‌برند.
  • چیدمان محیط کاری تیم‌های استارتاپی موفق با چیدمان پیشنهادی در تیم‌های چابک بسیار تطابق دارد. مدل Caves & Commons برای تیم‌های استارتاپی مدل موثری به شمار می‌آید.

روشهای چابک به معنای انعطاف‌پذیری است

استارت‌آپ‌ها مستعد رشد سریع هستند و یک ساختار سازمانی سخت‌گیرانه می‌تواند انعطاف‌پذیری استارت‌آپ‌ها را برای بقا و رقابتی ماندن محدود کند. یک استارتاپ باید بتواند به موانع غیرمنتظره واکنش نشان دهد، اما مهم‌تر از آن باید بتواند خود را با رقابت خود و تقاضاهای همیشه در حال تغییر بازار وفق دهد. سبک‌های سنتی مدیریت شرکت برای ایجاد تغییرات سریع طراحی نشده‌اند.

مدیریت چابک تضمین می‌کند که هم مدیران پروژه و هم اعضای تیم ذهنیتی انعطاف‌پذیر و چابک داشته باشند، به این معنی که همه بر نتایج متمرکز هستند و آماده سازگاری بر اساس بازخورد هستند.

کسب نتایج سریع همان چیزی است که این روش را به ویژه برای استارت‌آپ ها جالب می‌کند. تمرکز بر روی ارائه یک محصول قابل استفاده در پایان یک اسپرینت است.

هر زمان که تیم توسعه نسخه‌ای از یک محصول اسپرینت را منتشر می‌کند، می‌توانند:

  • دریافت بازخورد مشتری
  • محصول را با رقبای آن در بازار مقایسه کنید
  • افزودن ویژگی‌ها و بهبودهای محصول جدید را به عنوان یک هدف برای سرعت بعدی تنظیم کنید.
  • این به یک استارتاپ کمک می‌کند تا واکنش نشان دهد و محصولی منحصر به فرد و با کیفیت ایجاد کند.

این سازماندهی و سازگاری می‌تواند به یک استارتاپی اجازه دهد تا کار روی یک محصول را بدون هدف نهایی کامل و دقیق آغاز کند، زیرا تیم و محیط بازار محصول را در حین تولید شکل میدهند. روش‌های چابک مبتنی بر تحویل مبتنی بر ارزش هستند،

در پایان، به وجود یک ارتباط بسیار تنگاتنگ بین مدیریت پروژه های استارتاپی و مدیریت پروژه‌های چابک پی می‌بریم و این نتیجه را از بحث فوق می‌گیریم که برای تیم‌های استارتاپی، مدل مدیریت پروزه چابک، مدل موثرتری به شمار می آید.

 

نویسنده: مهندس سعید مقدسی
نگارش و ویراستاری: تیم تحریریه PMPiran


PMPiran

PMP

مجموعه PMPiran با سال‌ها تجربه در حوزه آموزش و مشاوره مدیریت پروژه


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *