آیا تا به حال در تیمی کار کردهاید که به نظر میرسید هر عضوی در جهت متفاوتی حرکت میکند؟ یا شاید هم در تیمی بودهاید که همه با هم هماهنگ بودند و به نتایج شگفتانگیزی دست یافتید. تفاوت این دو تیم در چیست؟ پاسخ ساده است: همکاری موثر
در دنیای امروز که پیچیدگیها و چالشهای کاری روزافزون شدهاند، همکاری موثر به یک ضرورت تبدیل شده است. تیمهایی که میتوانند به خوبی با هم همکاری کنند، قادر خواهند بود مشکلات پیچیده را حل کنند، نوآوری کنند و به نتایج بهتری دست یابند. با ما همراه باشید تا به دنیای شگفتانگیز همکاری موثر قدم بگذاریم و دریابیم که چگونه میتوانیم با تقویت این مهارت، به تیمها و سازمانهایمان کمک کنیم تا به موفقیتهای بزرگتری دست یابند.
همکاری چیست و چرا اهمیت دارد؟
تعریف همکاری
همکاری یا (Collaboration) به معنای تعامل و مشارکت فعال افراد برای رسیدن به یک هدف مشترک است. این فرایند شامل تبادل اطلاعات، ایدهها و منابع، حمایت متقابل و حل مشکلات به صورت گروهی است. همکاری، فراتر از صرفاً کنار هم قرار گرفتن افراد است. در یک تیم همکار، هر عضوی نه تنها به وظایف خود، بلکه به موفقیت کل تیم متعهد است. همکاری موثر، زمانی اتفاق میافتد که افراد با یکدیگر ارتباط موثر برقرار کرده، به تفاوتهای یکدیگر احترام گذاشته و برای رسیدن به موفقیت تیم، از خود گذشتگی نشان دهند.
اهمیت همکاری
- افزایش بهرهوری: همکاری باعث میشود تا کارها به صورت مؤثرتر و سریعتر انجام شوند.
- نوآوری: تبادل ایدهها و دیدگاههای مختلف، منجر به خلق ایدههای نوآورانه میشود.
- حل موثر مشکلات: مشکلات پیچیده را میتوان با استفاده از دانش و مهارتهای جمعی، بهتر حل کرد.
- افزایش رضایت شغلی: همکاری باعث ایجاد حس تعلق و مشارکت در اعضای تیم میشود.
- رشد فردی: همکاری فرصتی برای یادگیری از دیگران و توسعۀ مهارتهای فردی فراهم میکند.
درس آموختهای از یک درام برندهی اسکار
با صحنهای معروف از فیلم Apollo 13, 1995 شروع کنیم. فیلتر مربعی در محفظۀ گرد!
احتمالا به یاد دارید که در آن صحنه مهندسان ناسا تازه متوجه شدهاند که سطح دی اکسید کربن (CO²) در LEM – سفینه فرود جایی که فضانوردان برای صرفه جویی در سوخت به طور موقت در آن زندگی می کنند.- در حال افزایش است و آنها به اندازه کافی فیلتر CO² ندارند. آنها نمیتوانند از فیلترهای ماژول فرماندهی استفاده کنند زیرا فیلترهای هوای LEM گرد هستند در حالی که فیلترهای ماژول فرماندهی مربع هستند. اگر آنها راه حلی پیدا نکنند، سطح CO² در LEM همچنان افزایش خواهد یافت و فضانوردان خفه خواهند شد.
مهندس مسئول با بالا گرفتن فیلتر هوای مربعی ماژول فرماندهی میگوید : “باید این را در آن محفظه -فیلتر هوای گرد LEM – جا بدهیم و فقط از اینها استفاده کنیم!” سپس به یک میز پر از لوازم مختلف که به طور بالقوه میتوانند فقط به عنوان مصالح ساختمانی استفاده شوند اشاره میکند.
این صحنهی سینمایی هیجانانگیز به خوبی مفهوم همکاری را به ما میآموزد. زمانی برای مطالعات امکانسنجی (feasibility studies) ، بررسی نقشههای مهندسی منظم یا برنامهریزی وجود ندارد. مهندسان باید مستقیماً درگیر کار شوند و انواع مختلف نمونههای اولیه را تکرار کنند تا زمانی که راهحلی پیدا کنند، که در نهایت هم پیدا میکنند. دستاوردشان یک اختراع پیچیده است، اما کار میکند و در نهایت جان فضانوردان را نجات میدهد.
عناصر اصلی همکاری موثر
در این جا نکتهای برای ما نهفته است؛ همکاری در دنیای مدرن بسیار مهم است. اما چگونه میتوانیم به طور موثرتری همکاری کنیم؟ آیا میتوانیم مهارت همکاری خود را به سطح “فوقالعاده” برسانیم؟ جایی که ما در حال انجام کارهای موردعلاقه مان باشیم و در آن واقعا حرفهای و خوب باشیم و در نتیجه تاثیر بهسزایی از خود به جا بگذاریم؟ پاسخ واضح است؛ بله!
طبق اطلاعات ارائه شده توسط آقای Tom Wujec، تسهیلگر اجرایی و تکنولوژیست کانادایی، که فعالیت اصلی شرکتشان مبتنی بر ارائهی راه حل برای مشکلات پیچیدهی سازمانها است، سه عنصر ضروری برای یک همکاری موفق وجود دارد:
- شفافیت (Clarity) : ما باید در مورد نیت، اهداف و فرآیندهای پشت کارمان کاملاً شفاف باشیم.
- مشارکت (Engagement) : ما باید کارهایی را انجام دهیم که مرتبط، مهم و جذاب باشد.
- همسویی (Alignment) : همهی ما باید در یک جهت حرکت کنیم.
برگردیم به Apollo 13 ؛ مهندسان ناسا مطمئناً همهی این عناصر را داشتند. اما آنها یک ویژگی مهم دیگر نیز داشتند: طرز فکر درست. هیچ کس با این ذهنیت وارد پروژه نشد که فکر کند راه حل فقط یکی است و آن را تنها او دارد. آنها هیچ ایدهی از پیش طراحی شده یا مدل ذهنی ثابتی نیاوردند.
در واقع، ذهنیت آن مهندسان نه ثابت، بلکه سیال بود. آنها از طریق آزمایش و کشف یاد گرفتند ، روشی که کودکان با ذهنهای خلاق خود یاد می گیرند. همانطور که خانم Amy Edmondson از مدرسۀ بازرگانی هاروارد نقل کرده است: “آنها توانستند کار را به عنوان یک مشکل یادگیری – نه یک مشکل اجرا، چارچوب بندی کنند”.
3 راهکار پیشنهادی برای تقویت همکاری موثر
بنابراین، شما به عنوان یک رهبر پروژه چه کاری می توانید انجام دهید تا ذهنیتی سیال و همکاری قویتر را در بین تیم های خود تقویت کنید؟ در اینجا سه توصیه وجود دارد:
1- بازیهای بهتری را انتخاب و اجرا کنید
بازیها – دورههای عملی محدود به زمان که شامل یک سؤال کلیدی، انواعی از مدلهای بصری و یک سری کارها میشوند – یکی از اصلیترین بخشهای حل مشکلات هستند. به بازی هایی در زمینۀ ورزش مورد علاقۀ خود فکر کنید – مثلا فوتبال. فوتبال شامل یک سری بازی است که در آن یک تیم دفاع حریف خود را آزمایش می کند، می آموزد که چه روشی در پیشبرد توپ موثرتر است و سپس بازی های بعدی را برای کسب امتیاز تنظیم می کند.
همین روند در کار ما نیز صدق می کند. دنیای ما بسیار پیچیده است، و ما نمیتوانیم همه چیز را در مورد یک پروژه در ابتدا بدانیم. بنابراین، ما باید در یک سری فعالیتهای آزمایشی، تکراری و اکتشافی با هم کار کنیم، جایی که ایدهها را آزمایش میکنیم، از نتایج آنها یاد میگیریم و سپس آن یادگیریها را به نتایجی موفقیتآمیز تبدیل میکنیم.
و بسیار مهم است که ایدههای خود را ثبت و قابل مشاهده کنید. به سوی تفکر بصری بروید که در آن ایدهها و اطلاعات را به وضوح میبینید نه اینکه همه چیز را در ذهن خود نگه دارید. به مهندسان آپولو 13 فکر کنید: آنها توانستند راه حلی ارائه دهند زیرا تمام منابع موجود دقیقاً روی میز مقابل آنها قرار داشت. آنها به معنای واقعی کلمه می توانستند مواد را انتخاب کنند و با ترکیب های مختلف آزمایش کنند.
همین مورد در مورد اجرای بازیها نیز صدق می کند. وقتی ایدهها را میبینیم، اطلاعات را سریعتر و عمیقتر پردازش میکنیم. بازیهایی که به دقت طراحی شدهاند به افراد کمک میکنند تا روشهای مختلف را تکرار کنند تفکر سیستماتیکتری در مورد راه حلها داشته باشند.پس ساختار کارتان را مانند یک بازی در نظر بگیرید.
2- هم کانالهای پشتی و هم جلویی را اداره کنید
بازیها را می توان برای پرداختن به کانال های جلویی و پشتی پروژه توسعه داد. کانال جلویی همۀ چیزهای ملموس مورد نیاز یک پروژه است مانند مواد و منابع مورد نیاز برای مشاهدهی کامل روند یک پروژه. کانال پشتی به این میپردازد که افراد چه عملکردی در فضای پروژه از خود نشان میدهند یعنی چه فکر و احساسی در مورد کار دارند مانند مفروضات، ذهنیتها و بار عاطفی که برای کار به ارمغان می آورند.
به طور معمول، سادهترین راه برای پرداختن به مسائل نگرشی، راهنمایی از طریق سوالات است. پروژه را با یک «سؤال رغبتی» شروع کنید. از افراد بخواهید چیزهایی که در مورد پروژه نمیدانیم یا مسائلی که ممکن است نیاز به بررسی داشته باشند را مطرح کنند. این امر جو فضای کار را از “گفتن”، یعنی تحمیل آنچه که فکر میکنیم درست است، به کاوش در جایی که کنجکاوی و “یافتن” مهم هستند، تغییر میدهد.
3- بر تسهیلگری تمرکز کنید
در نهایت، مهارتهای تسهیلگری خود را تقویت کنید. تسهیلگری مبتنی بر کمک به دیگران برای رسیدن به اهداف خود با سهولت است. کلید یک تسهیلگری موفقیت آمیز این است که بفهمید در کجای فرآیند همکاری قرار دارید:
- اولین مرحلهی همکاری، تحریک خلاقیت است. در اینجا شما فضایی باز به روی انواع ایدهها برای رسیدگی به یک مشکل ایجاد می کنید. در این مرحله شما در تلاش برای ایجاد یک محیط امن از نظر روانی هستید که در آن افراد احساس راحتی کنند تا افکار متنوع و ایدههای مختلف را ارائه کنند.
- مرحلهی دوم چابکی خلاقیت است. اینجا جایی است که شما روی ایدهها «کار میکنید»، از افراد میخواهید که تفکر خلاق تیم را تقویت کنند و سپس آزمایش و دریافت بازخورد را در مورد آن ایدهها انجام دهید.
- مرحلهی سوم، اجرای خلاقیت است. در اینجا شما بر اساس آموختههای مرحلهی چابکی خلاقیت، مسیر نهایی اقدام را تعیین می کنید.
در پایان…
تسلط بر این رویکردها می تواند به تیم های شما کمک کند تا در سطح عمیقتری از همکاری عمل کنند. در دنیای پیچیده ما، فقط ارائهی نتایج فنی عالی کافی نیست. ما همچنین باید نیازهای عاطفی، فکری و اجتماعی تیمهایمان را برآورده کنیم. ایجاد مهارتهای همکاری قوی میتواند اطمینان حاصل کند که تیمهای شما شفاف، با مشارکت بالا و همسو با پروژههای حیاتی و با مهمترین اهداف سازمان شما هستند.
دیدگاهتان را بنویسید