آیا تا بهحال فکر کردهاید که چگونه برخی از تیمها، کار تیمی موثر و موفقی دارند و بعضی تیمهای دیگر ناکارآمد هستند؟ کار تیمی موثر هم ساده و هم دشوار است. روابط، تعاملات و اجرای درست کار عواملی هستند که موفقیت تیم به آنها بستگی دارد، به همین دلیل بسیاری از تیمها برای رسیدن به سطح مطلوبی از این عوامل، تلاش میکنند.
در تمام تیمها فارغ از نوع تیم و دلیل وجودی آن، انسانها کنار هم قرار گرفتهاند، بنابراین افراد متنوع با تجربه زندگی متفاوت، تجربه کار متفاوت و سطوح مختلف موفقیت در کار با تیمهای قبلی خود و انجام مأموریتهای پیشین تیم، برای انجام ماموریتی جدید گرد هم آمدند. با توجه به پیچیدگیهای تشکیل یک تیم از جمله توسعه و تغییر آگاهانه یا ناخودآگاه هنجارها و دستورالعملهای تعاملی تیم، کار کردن با یک تیم موثر و کارآمد احساسی مطلوب و شگفتانگیز است.
تیمها دارای نیازهای اساسی هستند که باید مورد تایید و تحقق قرار گیرند، اگر انتظار دارید تیم شما هم به موفقیت بزرگی دست یابد باید از اصول زیر پیروی کنید:
- تیم اهداف را درک کند و در دستیابی به آنها متعهد باشد. این جهتگیری و توافق شفاف در مورد ماموریت و هدف برای کار تیمی موثر، بسیار حیاتی است. اعضای تیم باید یک ماموریت کلی که مورد توافق قرار گرفته، داشته باشند و تمام فعالیتهای تیم را مانند چتری در برگیرد، این ویژگی تیم، زمانی که سازمان انتظارات واضحی از کار تیمی، اهداف، مسئولیتپذیری و خروجی نهایی تیم داشته باشد، تقویت میشود.
- این تیم محیطی را ایجاد میکند که در آن افراد به راحتی میتوانند ارتباط برقرار کنند، ریسکها را بر عهده بگیرند و از اقدامات و تصمیمات یکدیگر حمایت میکنند. همچنین اعضای تیم برای مخالفت مجازات نمی شوند و اختلاف نظر در کار طبیعی است و قدردانی میشوند.
- ارتباطات، باز، صادقانه و با احترام همراه هستند.
افراد در اظهار افکار، عقاید و ارائه راه حلهای بالقوه برای حل مشکلات، احساس آزادی می کنند. افراد احساس میکنند که از طرف اعضای تیم که سعی در درک آن دارند شنیده و گوش داده میشوند. اعضای تیم برای شفافیت هرچه بیشتر سوال میپرسند و بهجای نادیده گرفتن همکارشان که صحبت میکند زمان خود را صرف گوش دادنهای موثر به او میکنند.
- اعضای تیم دارای احساس تعلق شدید به گروه هستند. آنها یک تعهد عمیق نسبت به تصمیمات و اقدامات گروه دارند. این حس وابستگی زمانی که تیم برای توسعه هنجارها و یا دستورالعملهای ارتباطات، در کنار یکدیگر زمان صرف میکنند افزایش یافته و تقویت می شود.
- اعضای تیم به عنوان افراد منحصر به فرد با تجربیات غیرقابل جایگزین، دیدگاهها، دانش و نظرات برای مشارکت در نظر گرفته می شوند. گذشته از اینها، هدف تشکیل تیم بهرهگیری از تفاوتهاست. در حقیقت، هر چه بیشتر یک تیم بتواند دیدگاههای متفاوتی داشته باشد، بهتر با واقعیتها روبرو میشود.
- خلاقیت، نوآوری و دیدگاههای مختلف طبیعی هستند و تشویق میشوند. نظراتی مانند «ما قبلا آن را امتحان کردیم و کار نکرده است» و «چه ایده ای افتضاحی» مجاز و یا قابل پشتیبانی نیستند. اعضای تیم متوجه میشوند که قدرت یک تیم در این است که هر عضو به اشکال مختلف و منحصر به خود برای حل یک مشکل و یا بهبود روند و یارسیدن به یک هدف یا ایجاد چیزی جدید و هیجان انگیز تلاش کند.
- تیم قادر است دائما خود را مورد بررسی قرار دهد و به طور مداوم فرآیندها، شیوه ها و تعاملات اعضای تیم را بهبود بخشد. این تیم به طور آزادانه هنجارها و موانعی که میتواند مانع حرکت رو به جلوی تیم شود، روند تلاش، استعدادها و استراتژی را مورد بحث و بررسی قرار میدهد. همچنین تیم جلسات بازبینی، برای ارزیابی فرایندهای تیم و انجام مأموریت تیم، بهطور مرتب جلسه برگزار میکند.
- این تیم در روشهای تشخیص، تحلیل و حل مشکلات و اختلافات تیمی به توافق رسیده است. این تیم از درگیریهای شخصی پشتیبانی و جانبداری نمیکند در عوض، اعضا بهدنبال حل اختلافات هستند.
- رهبری مشارکتی در جلسات رهبری، تخصیص وظایف، تصویب تصمیمها و تعهدات، ارزیابی پیشرفت، تقویت روحیه مسئولیتپذیری در تیم و جهت دهی به تیم تمرین و یادگرفته میشود.
- اعضای تیم با مشارکت هم تصمیمگیری میکنند، و نسبت به این تصمیمها حامی و متعد هستند.
جمع بندی
اگر یک تیم بتواند این ده اصل را به درستی پیاده سازی کند، موفقیت و احساس ارزشمند کار تیمی را بهدست خواهد آورد. امروزه ماشینها میتوانند تمام کارهای انسانی را انجام دهند اما چیزی که حضور انسان را تمایز میکند کار تیمی و خلاقیت است که ارزشهایی فراتر از تولید محصول ایجاد میکند.