اگر به عملکردی چابکتر در پروژهها و سازمانتان فکر میکنید و برای راضی کردن مدیران بالادستی نیاز به استدلالی قانعکننده دارید، دلیلهایی که در ادامه آوردهام را بخوانید.
1- کارآیی تیمهای کوچک، بیشتر از تیمهای بزرگ است:
تیمهای کوچک و کارا میتوانند به کاهش هزینهها کمک کنند. من تیمهای 25 نفرهی توسعه و پیریزی از طراحان نرمافزار را مدیریت کردهام که البته فقط یکی از 3 تیمی بود که از شرکت ما روی یک پروژهی دولتی بهخصوص کار میکرد. یادم هست که مدیر شرکت میگفت اگر ماشینی را پر از اسکناس میکردیم و با پنجرههای باز مشغول رانندگی در خیابانها میشدیم، با سرعت کمتریپول از دست میدادیم. راست هم میگفت. ولی ما میخواستیم آن قرارداد دولتی را به دست آوریم (که در آخر هم موفق شدیم) پس تا حدودی مجبور به این کار بودیم.
2- دوبارهکاری کمتر:
تیمهای توسعه و پیریزی چابک معمولا کوچکترند و کارآیی بیشتری هم دارند. چون روی تعداد کمتری از شرایط الزامی تمرکز دارند و بیشتر به فکر طرحریزی و ارائهی یک مرحله عملکرد جدید در کوتاهترین زمان ممکناند. در این حالت، امکان اینکه چیزی از دستمان در برود کمتر است. با تمرکز روی مجموعهی کوچکتری از الزامات، احتمال خراب شدن کارها کمتر میشود و در نتیجه، احتمال لزوم انجام دوبارهکاریهای پرهزینه هم بسیار کاهش پیدا میکند. به علاوه، هر چیزی که از یاد برود میتواند در ارائهی بعدی گنجانده شود.
3- ایدهآل برای ادامهی مسیر ضروری نیست:
همانطور که گفتم، اگر در مرحلهای از پروژه چیزی از یاد برود هم به آخر دنیا نرسیدهایم. من مسئول یک پروژهی 1.2 میلیون دلاری نصب و اجرای نرمافزار برای یک نهاد بزرگ دولتی بودم. مسئول توسعه و پیریزی، یک مسئلهی بسیار مهم و حیاتی را فراموش کرده بود که باعث مقدار بسیار زیادی دوبارهکاری شد و این مسئله به نوبهی خودش باعث شد وقتی که فقط 60 درصد از پروژه انجام شده بود، بودجهی انجام آن به پایان برسد. این پروژه در نهایت به کل کنسل شد. البته این مثال، بدترین حالت را نشان میدهد و حتی چابک بودن هم نمیتوانست این پروژه را نجات دهد ولی در یک دنیای “چابک”، اگر در یک دور چیزی فراموش شود، در دورهای بعد میتوان دوباره آن را وارد فرآیند پروژه کرد تا دیگر دوبارهکاری وسیع و خرجهای بالا به وجود نیایند.
4- ارتباط بهتر با مشتری:
در حالت چابک به دلیل سرعت بالای فرآیند اجرای پروژه، احساس خواهید کرد که ارتباطتان با مشتری بهتر از حالت عادی است. در چنین حالتی، مشتری پروژه نمیتواند به این راحتی چند روز بالای سر پروژه نباشد و از جریان آن مطلع نشود، چون دورههای بازبینی و ارائهی مراحل اجرا در فواصل زمانی بسیار کوتاه انجام میگیرند.
5- پیشرفت پروژه بسیار زود آشکار میشود:
مشتریان از این مسئله بسیار راضی خواهند بود. در برخی پروژههای بزرگ، وقتی که مشتری میبیند در مرحلهی برنامهریزی و قبل از شروع کار اصلی و دیده شدن هرگونه نتیجهی محسوس و قابللمس، بودجهی بیشتری (نسبت به فرض اولیه) برای انجام پروژه پیشبینی میشود، ممکن است احساس بدی نسبت به کل پروژه پیدا کند. اما در حالت چابک، مشتری میتواند پیشرفت و عملکرد مرحلهبهمرحلهی پروژه را بسیار سریعتر و در فواصل زمانی کمتر ببیند. اگر اجرای چابک پروژه درست انجام شود، میشود به سطح بسیار بالایی از رضایت مشتری دست پیدا کرد.
جمعبندی:
حالا شما 5 دلیل مناسب برای چابکتر کردن سازمان و پروژههایتان دارید. البته اینکه کدامیک از دلایل برای سازمان شما کاربرد بیشتری دارند، بسته به پیچیدگی پروژهها، مشتریان سازمان و نوع سازمان و صنعتی که در آن فعالیت میکند است.
نظر شما درمورد پروژههای چابک در مقابل پروژههای آبشاری چیست!؟ چه دلایلی میتوانید به این لیست اضافه کنید!؟