تاریخچه مدیریت پروژه در جهان را به مدیریت پروژه های عظیمی چون ساخت اهرام مصر، دیوار چین و تخت جمشید مربوط می دانند. هر یک از این پروژه ها از جمله پروژه های بزرگ و پیچیده بشریند، که با کیفیت، استاندارد بالا و بکارگیری نیروی عظیم انسانی ساخته شده اند.
مدیریت پروژه فرآیندها و فعالیت هایی جهت برنامه ریزی، اجرا و کنترل منابع، دستورالعملها و پروتکلهای اجرایی جهت دستیابی به اهداف ویژه پروژه می باشد. پروژه را می توان تلاشهای موقت طراحی شده برای تولید یک محصول، خدمت و یا نتیجه خاص که هدف خاصی را دنبال می کند، تعریف کرد.
بر اساس استاندارد مدیریت پروژه PMBOK که توسط موسسه مدیریت پروژه آمریکا(PMI) تهیه و تدوین شده است مدیریت پروژه شامل فرآیندهای آغازین، برنامه ریزی، اجرا، کنترل و پایش و نهایی می باشد. همچنین جهت اجرای مناسب و کنترل تمامی بخشهای پروژه، 10 حوزه دانش جهت مدیریت پروژه ها شامل حوزه های مدیریت محدوده پروژه، زمان، هزینه، کیفیت، ارتباطات، ریسک، نیروهای انسانی، تدارکات، یکپارچگی و ذینفعان تعریف شده است که هر حوزه شامل تکنیکها و روشهای اجرایی خاص می باشد.
حوزه مدیریت ریسک پروژه یکی از مهمترین حوزه های مدیریت پروژه میباشد عدم توجه و شناخت کافی این مبحث میتواند به شکست پروژه منجر شود در کشور ما با توجه حجم بسیار زیاد پروژه های در دست اجرا و سهم قابل توجه ایی که این پروژه ها از بودجه دولتی به خود اختصاص میدهند، جهت جلوگیری از هدر رفت سرمایه های ملی فرایند مدیریت ریسک اهمیت فق العاده ایی دارد و شرکتهای بیمه به عنوان اصلی ترین نهادهای پوشش دهنده ریسکهای مالی پروژه ها سهم به سزایی در توجه به موضوع مدیریت ریسک و نهادینه کردن روشهای علمی در سازمانها اجرایی کشور دارند.
پيچيدگي محيطي، شدت رقابت، رواج تكنولوژي هاي نو و پيشرفته، توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات، شيوه هاي نوين عرضه كالاها و خدمات، مسايل زيست محيطي و سمت گيري سازمانها از تملک داراييهاي مشهود به نامشهود و… از عوامل عمده اي است كه موجب شده است سازمانها و بنگاههاي اقتصادي در دوران حيات خود با ريسك هاي بسيار متعدد و خطرات زياد و حتي پيش بيني نشده مواجه شوند.
بديهي است هر سازمان باتوجه به ماهيت كار خود، ريسك هاي گوناگوني را تجربه مي كند و در شرايط متحول امروز، اساسا موفقيت هر بنگاه به شناخت ريسك ها و نوع مديريتي است كه بر انواع ريسك ها اعمال مي كند.
مديريت ريسك زماني معنا و مفهوم مي يابد كه شرايط با احتمال متحمل شدن زيان و عدم اطمينان مواجه شود. اين نوع مديريت شامل حوزه هاي گسترده اي است كه مسايل مالي، عملياتي، تجاري، استراتژيك و حوزه وسيعتري به نام حوادث خطرآفرين را دربرمي گيرد. درمجموع مديريت ريسك فرايند سنجش يا ارزيابي ريسك و سپس طرح استراتژيهايي براي اداره ريسك است.
ریسک را به چهار گروه اصلی ذیل تقسیم میکنند:
- ريسكهاي خالص يا ايستا كه ممكن است نتيجه زيان يا عدم زيان داشته باشند، مانند داشتن اتومبيل در مقابل خطرهائي كه براي دارنده آن ممكن است داشته باشد.
- ريسكهاي سوداگرانه كه ممكن است نتيجه زيان، عدم زيان و سود داشته باشند، نظير فعاليتهاي تجاري يعني خريد به نيت فروش با قيمت بالاتر.
- ريسكهاي خاص كه در صورت تحقق، آثار زيانبار آنها دامنگير گروه كوچكي ميشود؛ براي مثال، افراد يك خانواده كه با اتومبيل خود مسافرت ميكنند و در راه تصادف ميكنند يا اعضاء تيم كوهنوردي كه مسير را گم ميكنند و در طوفان و سرما گرفتار ميشوند و صدمه ميبينند.
- ريسكهاي عام كه در صورت وقوع، تعداد زيادي از مردم دچار خسارت جاني و مالي ميشوند، مانند سيل، طوفان و زلزله.
از ميان اين چهارگروه، ريسكهاي خالص و خاص بيمهپذيرند و مطلوب بيمهگران. زيرا كه بيمهگر، هم قادر به ارزيابي عوامل مؤثر در ريسك و تعيين حق بيمه است و هم، خسارت وارده در حدي است كه بيمهگر با مديريت مالي مناسب توان پرداخت آنها را دارد. از دو گروه باقيمانده، ريسكهاي سوداگرانه بههيچوجه بيمهپذير نيست، زيرا كه عوامل مؤثر در ريسكهاي سواگرانه بهقدري زياد است كه بيمهگر نميتواند همه اين عوامل را شناسائي كند، در نتيجه نميتواند حق بيمه را تعيين كند. گروه ريسكهاي عام از نظر فني، بيمهپذيرند، زيرا كه با تواتر و شدت متغير، در گذشته اتفاق افتاده و احتمال وقوع آنها در آينده نيز وجود دارد. از آنجا كه دامنه خسارتها در صورت تحقق ريسك عام بسيار وسيع و توان مالي بيمهگر نيز براي پرداخت خسارت، محدود است، مطلوبيت چنداني براي بيمهگر ندارد. افزودن بر اين، تأمين پوشش بيمه اتكائي براي ريسكهاي عام نيز به سادگي امكانپذير نيست و حق بيمه سنگيني هم نياز دارد. با اين همه، بيمهگر تحت شرايطي خاص، براي بيمهگذاران متقاضي در مقابل دريافت حق بيمه مناسب آنها را بيمه ميكند.
- واكنش در مقابل ريسك، به ارزشهاي فرهنگي (منزلت شخصي، آزاديهاي فردي، اعتماد به نفس و اهميت دادن به موقعيت) وابسته است كه بر تصميم شخص براي خريد بيمه تأثير ميگذارند.
تكنيكهاي كاهش ريسك را ̎تكنيكهاي مديريت ريسك̎ مينامند كه در برگيرنده كليه تلاشهائي است كه براي تغيير يا كاهش ريسكپذيري خطرها انجام ميگيرد كه در نتيجه آن، پتانسيل خسارت تقليل مييابد.
- متفكران چهار استراتژي متداول براي مديريت ريسك برشمرده اند: انتقال ريسك (قبول ريسك توسط بخش ديگر)، اجتناب از ريسك (عدم انجام فعاليتي كه موجب ريسك شود)، كاهش ريسك (شيوه هايي كه موجب كاهش شدت زيان شود)، و پذيرش ريسك (قبول زيان در هنگام وقوع).
براي تجهيز مديران و سازمانها درجهت استفاده از مديريت ريسك، زيرساخت هاي اطلاعاتي لازم است كه خارج از حوزه اختيارات مديران است و بايد در سطح كلان كشور فراهم شود. اين بحث به طورطبيعي ما را به مديريت ريسك هدايت مي كند. ريسك ها را براساس دو پارامتر مهم ارزيابي مي كنند: شدت يا تاثير، و تكرار. اگر ريسك هايي باشند كه زياد تكرار شوند و تاثيرات كمي داشته باشند، اين نوع ريسك ها را متداول يا هزينه هاي جاري شركت مي نامند و ما زياد نگران آنها نيستيم.
اگر ريسك هايي باشند كه اتفاق مي افتد، ولي تاثيرات آنها زياد باشد، شركتها گاهي آگاهانه آنها را قبول ميكنند يا مي پذيرند. ريسك هايي هم هستند كه تكرار مي شوند، ولي شدت آنها كم است مانند تصادفات اتومبيل و آتش سوزي ها كه شركتهاي بيمه درمورد آنها اطلاعات دارند و بيمه، اين نوع خدمات را ارائه مي دهد.
به امید نهادینه شدن فرهنگ مدیریت ریسک درپروژه های این مرز و بوم
رامان رضایی
دیدگاهتان را بنویسید