ماجرای روش مسیر بحرانی (Critical Path Method)، از داستانی آغاز شد که Eli Goldratt در سال 1984 تعریف کرد. در طی این گردش، گروه متوجه شد که هیچ اهمیتی ندارد که پیشآهنگهای گروه چقدر سریع به مقصد برسند، گروه نمیتواند زودتر از زمانیکه کندترین عضو به مقصد میرسد، راهپیمایی خود را تمام کند. پس آنها یاد گرفتند تا کندترین عضو را در ابتدای خط قرار دهند و به او کمک کنند تا بهترین عملکرد خود را داشته باشد.
ما از این داستان در ارتباط با علم مدیریت پروژه چه خواهیم آموخت؟
در حقیقت، این مثال تفکر اصلی جاری در تکنیک مسیر بحرانی را بصورت ساده بیان میکند. شما نیاز دارید تا وابستگیهای پروژه خود را (کندترین عضو) مشخص کنید. آنها هستند که زمان پایان پروژه را مشخص خواهند کرد. با تمرکز بر روی آنها و به پایان رساندن آنها در زمان تعیین شده میتوانید پروژه خود را بدون تاخیر به اتمام برسانید.
حالا با این مثال روش مسیر بحرانی میتوانیم به تعریف دقیقتر این تکنیک برنامهریزی پروژه بپردازیم.
آنچه در این مقاله درمورد مسیر بحرانی میخوانید
تعریف روش مسیر بحرانی (Critical Path Method)
روش مسیر بحرانی، که در سال 1950 معرفی شد، الگوریتمی برای ایجاد و کنترل زمانبندی مجموعهای از فعالیتهای پروژه است. برای استفاده از روش مسیر بحرانی (CPM) ما نیاز به رسم مدلی از پروژه خود داریم که شامل موارد زیر است:
- فعالیتهای موردنیاز برای انجام پروژه
- ارتباط بین فعالیتها
- تخمین زمان موردنیاز هر فعالیت برای انجام
پس از رسم شبکه خود میتوانیم مسیر بحرانی را شناسایی کنیم.
شناسایی فعالیتهای بحرانی از سایر فعالیتهای شبکه از این رو دارای اهمیت است که مدیران بتوانند این فعالیتها را با دقت و توجه بیشتری رصد و کنترل کنند و از به تعویق افتادن یا طولانیتر شدن زمان اجرای آنها جلوگیری نمایند.
تعریف هر فعالیت
برای تعریف فعالیتها باید از ساختار شکست پروژه خود که در فرآیند مدیریت محدوده تهیه شده است، استفاده کنید.
تعریف ارتباطات
در شبکه دیاگرامی، فعالیتها دارای روابط پیشنیازی و پسنیاز یا پیآمد هستند. هنگامی فعالیت A پیشنیاز فعالیت B میباشد که پس از اتمام فعالیت A فعالیت B قابل شروع شدن باشد. در این حالت فعالیت B پیآمد فعالیت A میباشد.
تخمین زمان موردنیاز هر فعالیت برای انجام
در این مرحله ما به مدت زمان انجام هر فعالیت نیاز داریم، برخلاف روش PERT که با استفاده از روش سه نقطهای انجام میشود ما در این روش تنها یک زمان برای محاسبه داریم.
برای اینکه مشخص شود پروژه شما چقدر طول میکشد، شما نیاز دارید تا مسیر بحرانی پروژه را بیابید.
مسیر بحرانی طولانیترین توالی فعالیتها در یک شبکه دیاگرامی از پروژه است که کوتاهترین زمان انجام پروژه را نشان میدهد.
هر پروژه حداقل یک مسیر بحرانی دارد. مسیرهای دیگر در شبکه کوتاهتر و یا برابر با مسیر بحرانی خواهد بود، در واقع یک پروژه میتواند بیش از یک مسیر بحرانی داشته باشد.
برای شناسایی مسیر بحرانی به آشنایی با مفاهیمی نیاز است که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت:
زودترین شروع (Early Start)
زودترین زمان برای شروع یک فعالیت در صورتیکه فعالیتهای پیشنیاز آن انجام شده باشد، این مقدار با حرکت رو به جلو از سمت چپ به راست در شبکه دیاگرامی محاسبه شود.
دیرترین شروع (Late Start)
دیرترین تاریخ شروع هر فعالیت است که با کم کردنِ دیرترین زمانِ پایانِ فعالیت از مدت زمان آن و حرکت رو به عقب از سمت راست به چپ در شبکه دیاگرامی محاسبه میشود.
زودترین زمان پایان (Early Finish)
زودترین زمانیکه یک فعالیت به پایان میرسد به شرطی آنکه فعالیتهای پیشنیاز انجام شده باشند. این مقدار از مجموع زودترین زمان شروع فعالیت و مدت زمان فعالیت آن با حرکت رو به جلو از سمت چپ به راست بدست خواهد آمد.
دیرترین زمان پایان (Last Finish)
دیرترین زمانی است که یک فعالیت میتواند به پایان برسد، این زمان در حرکت رو به عقب بدست میآید و برابر با دیرترین زمان شروع فعالیت پسآمدی خود است.
شناوری (Float – Slack)
مدت زمانیکه یک فعالیت میتواند از زودترین زمان شروع خود به تعویق بیافتد و یا طولانی شود بدون اینکه زمان کلی پروژه تغییری کند.
اختلاف بین زودترین تاریخ شروع و دیرترین و یا زودترین تاریخ پایان و دیرترین آن شناوری فعالیت را مشخص خواهد کرد.
اگر شناوری صفر باشد بدین معناست که فعالیت نمیتواند بدون اینکه فعالیت بعدی خود را جابجا کند، تاخیر داشته باشد و برای مثال اگر شناوری 3 روز باشد، آن فعالیت میتواند تا 3 روز تاخیر داشته باشد بدون اینکه فعالیت بعدی خود را جابجا کند.
برای کنترل هر چه بهتر نحوه پیشرفت کار، مدیران باید به شناوری فعالیتها توجه داشته باشند و به هر میزان که شناوری فعالیتی کمتر است، دقت و توجه بیشتری را به آن تخصیص دهند و از به تعویق افتادن و یا طولانی شدن آن جلوگیری کنند.
شناوری کل (Total Float)
شناوری کل اختلاف بین تاریخ پایان آخرین فعالیت موجود در مسیر بحرانی و تاریخ پایان پروژه است. هر تاخیری در هر فعالیتی در مسیر بحرانی مقدار شناوری کل پروژه را کاهش میدهد.
این شناوری نشانگر زمانی است که فعالیت میتواند به تعویق بیفتاد بدون آنکه در کل زمان اجرای پروژه تاثیری داشته باشد.
Total Float = Late Start date – Early Start date
Total Float = Late Finish date – Early Finish date
شناوری آزاد (Free Float)
مقدار زمانیکه یک فعالیت میتواند به تعویق بیفتاد یا به زمان اجرای آن افزوده شود، بدون اینکه بر مقدار شناوری فعالیتهای بعد از خود تاثیری بگذارد. این مقدار از اختلاف بین زودترین زمان شروع فعالیت بعدی و زودترین زمان پایان فعالیت مورد نظر است.
Free Float = ES of next Activity – EF of current Activity
زودترین زمان پایان (EF) | مدت زمان فعالیت (D) | زودترین زمان شروع (ES) |
فعالیت | ||
دیرترین زمان پایان (LF) | شناوری جمعی (TF) | دیرترین زمان شروع (LS) |
شناسایی مسیر بحرانی
تا اینجا زمان مورد نیاز برای انجام هر فعالیت را تخمین زدهایم، حال میتوانیم با رسم شبکه فعالیتها مسیر بحرانی را شناسایی کنیم.
حرکت رو به جلو
در حرکات رو به جلو از رویداد آغازین شروع میکنیم و به سمت رویداد پایان پیش میرویم، زودترین زمان شروع برای فعالیت اول، برابر با صفر است، برای فعالیت بعدی زودترین زمان شروع برابر با مدت زمان مورد نیاز برای اتمام فعالیت اول یا پیشنیاز است،
به همین ترتیب برای تمامی فعالیتها به سمت جلو حرکت میکنیم و برای فعالیتهای بعدی زودترین زمان شروع برابر با زودترین تاریخ شروع فعالیت پیشنیاز، بعلاوه مدت زمان مورد نیاز برای انجام آن فعالیت پیشنیازی است.
اگر فعالیت ما چندین پیشنیاز داشته باشد، باید بیشترین عدد را برای آن فعالیت بعنوان زودترین زمان شروع آن فعالیت در نظر بگیریم.
با جمع کردن زودترین زمان شروع فعالیت با مدت زمان هر فعالیت زودترین زمان پایان فعالیت را بدست خواهیم آورد.
حرکت رو به عقب
در حرکات رو به عقب از رویداد پایان آغاز میکنیم و به سمت رویداد آغاز پروژه پیش میرویم.
برای فعالیتهای انتهایی دیرترین زمان پایان برابر با زودترین تاریخ رویداد پایانی است که در حرکات رو به جلو در مرحله قبلی بدست آمد.
برای فعالیتهای بعدی نیز که پیش نیاز فعالیت انتهایی میباشند، دیرترین تاریخ پایان از طریق کسر دیرترین تاریخ پایان فعالیت انتهایی از مقدار زمان فعالیت انتهایی بدست خواهد آمد و اگر فعالیت ما پسآمد چندین فعالیت باشد، کمترین مقدار را بعنوان دیرترین زمان شروع آن فعالیت در نظر میگیریم.
دیرترین تاریخ شروع نیز از کسر مقدار دیرترین زمان پایان آن فعالیت از مدت زمانش بدست خواهد آمد.
پس از آن شناوری فعالیتها را با استفاده از کسر زمان دیرترین تاریخ شروع از زودترین تاریخ شروع بدست خواهیم آورد.
فعالیت بحرانی
در یک شبکه، فعالیتهایی با شناوری صفر، بحرانی هستند. یعنی فعالیتهایی که زودترین و دیرترین زمان شروع و یا پایانشان باهم برابر است فعالیت بحرانی محسوب میشوند.
در واقع مسیری که شناوری فعالیتهای آن صفر باشد بعنوان مسیر بحرانی معرفی میشود و هر تاخیری در این مسیر باعث جابجایی تاریخ پایان پروژه خواهد شد. در واقع زمانیکه هر فعالیتی در مسیر بحرانی به تعویق بیافتد، زمان کلی پروژه به همان اندازه افزایش خوهد یافت.
روش مسیر بحرانی چه کمکی به مدیران میکند؟
روش مسیر بحرانی به مدیران پروژه کمک میکند تا با استفاده و توجه زمان، ارتباطات و میزان شناوری فعالیتها تمرکز خود را معطوف به فعالیتهای بحرانی کنند تا در صورت روبرویی با کمبود منابع، این فعالیتها را در اولویت بالاتری برای تامین و تخصیص منابع قرار دهند.
باید به این نکته توجه کرد که مسیر بحرانی و تعداد فعالیتهای بحرانی در طول پروژه ثابت نخواهد بود و با گذشت زمان، پیشرفت پروژه، اعمال تغییرات ناشی از فرآیندهای اجرایی، این مسیر دستخوش تغییراتی خواهد شد، ممکن است فعالیتهای دیگری به فعالیت بحرانی تبدیل شوند و فعالیتهای بحرانی پیشین دارای شناوری مثبت شوند. از این رو بروزرسانی شبکه از اهمیت بسزایی برخوردار است و باید در بازههای زمانی مشخص انجام شود.
جمعبندی
روش مسیر بحرانی هنوز یکی از محبوبترین روشها در مدیریت پروژه است. به زبان ساده، CPM برای فشردهسازی و کارآمدتر کردن زمانبندیها، رفع سریع کمبود منابع یا استعفا، و جمعآوری دادهها برای استفاده در آینده استفاده میشود. فشردهسازی یک زمانبندی به معنای یافتن راههایی برای تکمیل پروژه در زمان کمتر است. اگر به مبحث زمانبندی و کنترل منابع پروژه علاقهمند هستید دوره کاربردی زمانبندی و کنترل پروژه برای شما همراهان گرامی مفید و جذاب خواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید