مترجمین : مهندس سعید مقدسی – مهندس مهدی معین
در دهه حاضر، شرکتهای تجاری و کسب و کارها، بدون روشها و چهارچوبهای مدیریت پروژه نمیتوانند از پس کارها و جزئیات زیاد تولید یک محصول، ارائه یک سرویس و اتمام یک پروژه برآیند. هر یک از این امور نیازمند همکاری و هماهنگی افراد یا تیمهای کاری، کنترل و مدیریت انبوهی از کارهای کوچک و بزرگ، همراه جزئیات فنی و طرحهای فراوان و درعینحال، مدیریت و برنامهریزی زمان است.
کسب و کارها و به طور ویژه استارتاپها شرکتهای فعال در حوزه تکنولوژی اطلاعات و سازمانهای کوچک سعی میکنند برای تسریع در فرآیند تولید محصول و رسیدن به چابکی بیشتر و البته جبران کمبود نیروهای انسانی؛ بر اساس یک چهارچوب مدیریت پروژه پیش بروند.
اسکرام یکی از معروفترین چارچوبها و سیستمهای توسعه نرمافزار و پیشبرد پروژهها است. اسکرام یک چهارچوب مدیریت پروژه و مدیریت فعالیتها است و میتواند به ما کمک کند که با یک الگوی مورد قبول همه تیم به انجام کارها و برنامهریزی آنها برسیم و در عین حال گردش اطلاعات را تسهیل میکند ولی نمیخواهد جزئیات دقیق و کاملی را در مورد اینکه کارها در پروژه چگونه باید انجام شوند، عنوان کند.
برای فراگیری بهتر این چارچوب بهتر است ارکان و ارزشهای اسکرام را بهتر درک کنیم. به همین دلیل در این مطلب به این موضوع پرداخته و در مطلب “اسکرام چیست” بیشتر به کاربردها و سایر جزئیات این چارچوب پرداختهایم.
اسکرام سعی میکند کلیات و پیشنهادهای بهبود و تسریع پروژه را ارائه کند و تیم اسکرام باید درباره نحوه انجام کارها و جزئیات آنها تصمیمگیری کنند. در اسکرام باید و نبایدهای زیاد و بسیار سفت و سخت وجود ندارد بلکه توصیههایی برای یکپارچگی و هماهنگی و همچنین عدم صرف انرژی تیم برای تعیین روشهای کاری و مدیریت موضوع جلسات دارد و نسخهای برای اجرای تیم اسکرام پیچیده نمیشود. پس اسکرام یک چهارچوب برای مدیریت تیم و یا تیمهای یک پروژه است.
کن شوابر و جف ساترلند (Ken Schwaber and Jeff Sutherland)، اولین بار اسکرام را در کنفرانس سیستمهای برنامهنویسی شیءگرا، زبانهای برنامهنویسی و کاربردی (OOPSLA) در سال 1995 معرفی کردند. تعریف آنها از اسکرام به شرح زیر بود:
چهارچوبی که در آن افراد میتوانند ضمن این که محصولی با بالاترین ارزشهای ممکن همراه با بهرهوری و خلاقیت ارائه دهند، قادر خواهند بود تا مشکلات پیچیده تطبیقپذیر (Adaptive) را نیز حل نمایند. اسکرام طوری طراحی شده بود تا بیشتر یک چهارچوب یا فریم ورک باشد تا یک فرآیند. این چهارچوب بسیار کم حجم و بسیار ساده بود اما تسلط بر آن کار سختی به شمار میآمد.
برای رسیدن به مرحله استادی در اسکرام، سالها تمرین و ممارست لازم است ولی این بدان معنی نیست که شما نمیتوانید آن را در پروژههای روزمره خود امتحان کرده و یا با سعی و تلاش به همه جنبههای آن مسلط نگردید. تئوری اسکرام بر اساس نظریه کنترل فرآیند تجربی یا تجربهگرایی پایهگذاری شده است.
مانند بسیاری دیگر از روشهای اجایل، دانش از تجربه نشأت میگیرد. در یک سطح بسیار پایه، به کارگیری اسکرام به ما امکان بازنگری، تطبیق و بهبود بهصورت تکرارپذیر میدهد در حین اینکه میتوان بهصورت افزایشی ارزش ایجاد کرده و روند پیش بینی را بهینه نمود، که این امر خود باعث کاهشنمایی ریسک میگردد. از آنجایی که روش اسکرام براساس کنترل فرآیند تجربی خلق شده است؛ ۳ رکن اصلی این تئوری شفافیت، بازرسی و انطباق میباشد.
شفافیت
شفافیت یا ارتباطات شفاف، باعث ایجاد یک درک مشترک از استاندارد و یا ایجاد یک زبان مشترک میشود به نحوی که فرآیندها میتوانند به راحتی به اشتراک گذاشته شده و درک شوند. هرچه بیشتر در حوزه مدیریت پروژههای چابک مطالعه و کنکاش میکنید؛ به موضوع باز بودن و برقراری ارتباط درباره ارزشها، فرایندها، تکنیکها و حتی مدیریت ریسک و مسائل، بیشتر پی خواهید برد.
به نوعی میتوان عنوان کرد که در مدیریت پروژه جابک؛ همه میدانند دیگران چه کاری انجام میدهند و حتی چگونه انجام میدهند. اگر کسی مرتکب اشتباهی شود، مسئولیت آن را قبول کرده و به عنوان عضوی از تیم، برای رفع آن میکوشد. این شفافیتی که در چهارچوب کلی اسکرام وجود دارد موجب پیشبرد مؤثر تولید محصول و یکپارچگی در محیطهای تیمی میشود.
بازرسی
مانند بسیاری از متدلوژیهای اجایل، بازرسیهای مکرر از پیشرفتهای صورت گرفته، یکی از مهمترین جنبههای انجام کار میباشد. در چهارچوب اسکرام، بازرسیهای مکرر نه تنها امکان پیشرفت به سمت هدف اصلی را میسر میسازد، بلکه با شناسایی به موقع مغایرتها، احتمال پذیرش نتایج را بالا میبرد. درحالیکه بازرسیهای مکرر یکی از جنبههای اساسی اسکرام به شمار میآید، اما به خاطر داشته باشید که زیادهروی درآن اثر عکس به همراه خواهد داشت.
به عبارت دیگر، بازرسیهای بیش از اندازه، به جای اجرای مؤثر کار موجب اخلال در آن میگردد. معمولاً قراردادن یک بازرس خبره که بتواند نتایج را بررسی نموده و با تیم همکاری داشته باشد، بسیار ایدهآل میباشد اما همه سازمانها، چنین بازرسی را در دست ندارند فلذا، تمرکز اصلی سازمانها بایستی بر بهبود مستمر متمرکز باشد. برای اطمینان از اینکه که شما در مسیر انجام درست کارها هستید، بررسی نتایج در حال ساخت امری منطقی به نظر میرسد.
انطباق
سومین رکن تئوری اسکرام انطباق یا سازگاری میباشد. چابکی به لحاظ معنی و مفهوم همان توانایی انطباق و تغییر در راستای خواستههاست. در اسکرام، درصورتیکه بازرسیها نتایج قابل قبولی را نشان ندهند، این به مشکلی در فرایند و یا اجرای آن فرآیند باز میگردد. درصورتی که فرآیند مذکور مؤثر نبوده و یا کارایی لازم را نداشته باشد، خود فرآیند بایستی تعدیل یا تنظیم گردد. البته به این بدان معنی نیست که شما مثلاً از اسکرام به XP تغییر جهت دهید. بلکه به این معنی است که فرآیند به درستی اجرا نشده است و لازم است تا تیم پروژه با مرور مجدد شیوههای اسکرام و انطباق با آن، از عملکرد صحیح آن اطمینان حاصل نمایند. انطباق همچنین به نحوه استفاده از فرآیند و اینکه آیا مشتری ارزش مورد نظر خود را کسب میکند، اشاره مینماید.
هرچه بیشتر بدون انطباق پیش بروید، شرایط بدتر خواهد شد. به نحوی که شما با مخاطرات و مشکلات و نیز انحراف از ارزشهایی که قرار بوده تا به دست آورید، مواجه خواهید شد. نتیجه آنکه اگر فرایندها کارایی ندارند، زمان انطباق و سازگاری فرا رسیده است.
ارزشهای پنجگانه اسکرام
ارزشهای پنجگانه اسکرام عبارتاند از: تعهد، تمرکز، باز بودن، احترام و شجاعت. دلیل اینکه اسکرام در فهم بسیار آسان بوده ولی در عمل بسیار سخت است، به همین ارزشهای پنجگانه باز میگردد. کل تیم اسکرام میبایستی به اهداف و فرآیندها متعهد باشند. شجاعت آن را داشته باشند تا چیزهای جدید را تمرین کرده و سریعتر به اشتباه خود پی ببرند.
بر روی ساخت ارزشها متمرکز بوده و با احترام به طرز فکرهای جدید، نظرات و پیشنهادات و حتی انتقادها، آنها را با گشادهرویی بپذیرند. لازم به ذکر است که همه این ارزشهای پنجگانه از ارکان اصلی اسکرام حمایت میکنند.
دیدگاهتان را بنویسید